مهندسی عمران Civil Engineering | آموزش و دانلود PDF | AutoCAD , Etabs ,SAP2000

آموزش حامع مباحث مهندسی عمران و سازه | آموزش نرم افزارهای AutoCAD , Etabs ,SAP2000

مهندسی عمران Civil Engineering | آموزش و دانلود PDF | AutoCAD , Etabs ,SAP2000

آموزش حامع مباحث مهندسی عمران و سازه | آموزش نرم افزارهای AutoCAD , Etabs ,SAP2000

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مقالات» ثبت شده است

مراحل اجرایّ ژاکت فلزی

مهندس علیرضا خویه | | ۰ نظر

ستونها همیشه المان های مهم و تعیین کننده در رفتار جانبی ساختمان ها می باشند. برای افزایش شکل پذیری ساختمان ها نیاز به بهبود مقاومت برشی و مموری ستونها می باشد. روش های مختلفی برای این بوبور وجود دارد که روش سنتی و معروف أن استفاده از شالت های بتنی می باشد. شالت بتی شامل لایه ای از و بتن، میلگردهای طولی و فاموت های بسته می باشد. این روش در مواردی که میزان آسیب های وارده به ستون زیاد باشد و یا ستون از ظرفیت کافی در برابر نیروهای جانبی برخوردار نباشد به کار می رود. ژاکت بتنی بسته به شرایط می تواند در دور تادور ستون و یا در یک وجه و یا چند و به آن اجرا شود.
مراحل اجرای مقاوم سازی با شالت بتنی -
1مهار میلگردهای طولی در فونداسیون و عبور آنها از مقطع سقف: اگر هدف افزایش ظرفیت خمشی مقطع ستون باشد بایستی آرماتورها در داخل  فونداسیون مهار شده و به صورت پیوسته از داخل سقف نیز عبور کنند. برای مهار آرماتورها در فونداسیون از چسب اپوکسی استفاده و می شود
2-آماده کردن سطح مشترک بتن قدیمی و جدید:
برای بهبود اتصال بین بتن جدید و بتن قدیمی بایستی رویه بتن قدیمی از طریق شن زنی زبر شده، نمناک گردد، بعضا به وسیله چسب اپوکسی چسبناک شود و یا اینکه توسط اجرای میلگردهای اتصال قفل و بست بیشتری ایجاد شود
3- اجرای خاموت اضافی
4-شمع زنی تدریجی سازہ
۵-اجرای بتن جریر: معمولا از بتن ای خود تراکم استفاده می گردد.
 
استفاده از جاکت بتنی باعث افزایش باربری محوری سختی ، مقاومت خمشی و برشی و ظرفیت شکل پذیری مقطع می شود. مقدار افزایش مقاومت جانبی مقاطع در این روش بسیار بیشتر از روش هایی نظیر FRP می باشد. استفاده از روش جاکت بتنی به دلیل مشکلات اجرایی بالا بودن مدت زمان اجرا، افزایش بعد ستون و وزن سازه و عدم هماهنگی با معماری ساختمان دارای محدودیت می باشد. این در حالی است که روش FRP هیچکدام از این محدودیتها را نداشته و به دلیل سختی و مقاومت بالا، وزن اندک و مقاومت در برابر خوردگی، نصب سریع و آسان و کارایی اجرایی بالا و... بسیار بیشتر مورد توجه قرار می گیرد

 

  • مهندس علیرضا خویه

انتخاب محل دیوارهای برشی

مهندس علیرضا خویه | | ۰ نظر

Blog950425 - Best Placement of Shear Walls 000
دیوارهای برشی بتنی اغلب در ساختمانهای اسکلت بتنی دیده می‌شوند. این دیوارها به مانند تیرهای عریض عمودی می‌باشند که بارهای جانبی ناشی از زلزله یا باد را از طبقات مختلف به سمت فونداسیون هدایت می‌نمایند. بطور متداول ضخامت این دیوارها با توجه به ارتفاع ساختمان از ۱۵۰ تا ۴۰۰ میلیمتر متغیر بوده و بصورت پیوسته از روی فونداسیون تا سقف طبقه آخر گسترش می‌یابند.
بعضی از دیوارهای برشی در دو انتهای خود با ستونهای ساختمان یکپارچه می‌شوند که در این حالت عموما ستونها (یا همان المانهای مرزی) وظیفه انتقال بارهای ثقلی و دیوار وظیفه انتقال بارهای جانبی را برعهده خواهد داشت.
Blog950425 - Best Placement of Shear Walls 001
دیوارهای برشی مقاومت و سختی سازه را در راستای محور طولی خود افزایش چشمگیری می‌دهند و جابجایی‌های سازه را بطور قابل توجهی کاهش می‌دهند. در این مقاله به بررسی سه مدل از پر کاربردترین مدل‌های چینش دیوار برشی در پلان ساختمانهای با ارتفاع متوسط [Mid-Rise] پرداخته شده است.
تا جای امکان مرکز هندسی ساختمان بر مرکز هندسی مجموع دیوارهای برشی در دو جهت متعامد، منطبق باشد تا لنگرهای پیچشی بزرگ در ساختمان ایجاد نگردد.
ضمن رعایت مورد ۱، مرکز هندسی هر دیوار تا جای امکان از مرکز هندسی ساختمان فاصله داشته باشد تا در برابر پیچش سازه بخوبی مقاومت کند.
از تعبیه دیوار برشی در پیرامون بازشوها احتراز گردد. زیرا موجب توزیع تنش شدید و غیر یکنواخت در ناحیه اتصال بین دیوار و دال کف می‌شود.
از تعبیه دیوار برشی با طول کم پرهیز گردد. در این حالت لنگر بسیار زیادی در پای دیوار ایجاد شده و منجر به افزایش بی دلیل آرماتور در آن ناحیه از فونداسیون می‌شود.
برای انجام مقایسه، مواردی که در بالا اشاره شد، در یک ساختمان ۵ طبقه بصورت کلی رعایت شده و طول دیوارها در دو جهت X و Y مساوی و برابر ۱۰ متر انتخاب شده است. در شکل زیر پرسپکتیو سه طرح مزبور از چیدمان دیوار نشان داده شده است.
Blog950425 - Best Placement of Shear Walls 002
Blog950425 - Best Placement of Shear Walls 003
Blog950425 - Best Placement of Shear Walls 004
Blog950425 - Best Placement of Shear Walls 005

مقاومت در برابر پیچش سازه:
طبق بند ۲ ذکر شده در نکات کلی ، هر چه مکان هندسی دیوارها به مرکز هندسی سازه نزدیک تر باشد توان مقابله آن با لنگرهای پیچشی ضعیف تر می‌گردد. پس مدل ۱ از لحاظ مقاومت در برابر پیچش ضعیف بوده و مدل ۲ و ۳ مقاومت تقریبا برابر و قابل قبولی را از خود نشان می‌دهند.
نیروی محوری ستونها در تراز پایه:
طی تحقیقات انجام گرفته، مدل ۳ تحت زلزله دارای کمترین و مدل ۱ دارای بیشترین نیروهای محوری در ستونهای طبقه اول خود می‌باشند [۱].
این مسئله را بدین صورت می‌توان توجیه نمود که ساختمان تحت نیروی جانبی مانند تیر طره تحت خمش عمل می‌کند که ستونهای خارجی آن بیشترین نیروهای محوری را جذب می‌کنند (مانند توزیع تنش خمشی در تیر). حال با جانمایی دیوارها مابین ستونهای خارجی، سهم اعظم نیروها از طریق دیوارها منتقل شده و کاهش چشمگیری در مقدار نیروی محوری ستونها رخ می‌دهد.
نیروی برشی ستونها در تراز پایه:
این مقدار در مدلها برای ستونهای داخلی و خارجی متفاوت بدست آمده است. برای ستونهای خارجی، کمترین برش بترتیب در مدلهای ۳، ۲ و ۱ رخ داده و برای ستونهای داخلی کمترین برش بترتیب در مدلهای ۱، ۳ و ۲ ایجاد شده است.
نتیجتا میانگین برش در کل ستونها در مدل ۳ حداقل می‌باشد.
لنگر خمشی ستونها:
در مدل ۱ که دیوارهای برشی بصورت متقارن در هسته مرکزی آن جانمایی شده است؛ کمترین مقدار لنگر در پای ستونها مشاهده شده است [۱].
علت این امر را می‌توان به فاز تغییر شکل ساختمان مدل ۱ مرتبط نمود. قرار دادن دیوارهای برشی در مرکز سازه موجب افزایش مقاومت ساختمان در برابر تغییر شکل برشی شده و ساختمان را در برابر تغییر شکل خمشی ضعیف می‌سازد. به همین علت در مدل ۱ در پای ستونها کمترین لنگرها ایجاد می‌گردد.
جهت آشنایی با فازهای تغییر شکل ساختمان، مقاله “مُدهای تغییر شکل الاستیک قاب خمشی تحت زلزله” را مطالعه کنید.
سختی سازه در برابر تغییر مکان جانبی:
کمترین تغییر مکان جانبی متعلق به مدل ۱ می‌باشد که دارای اختلاف مشهودی نسبت به مدل ۲ و ۳ است. طی مطالعات انجام گرفته جابجایی طبقه ۵ برای ۳ مدل مطابق جدول زیر می‌باشد [۱]:
Blog950425 - Best Placement of Shear Walls 006
بعلت فاز عملکرد برشی دیوارها در مدل ۱، سختی سازه افزایش چشمگیری داشته اما در مدل ۲ و۳ دیوارها فاز عملکرد خمشی داشته که موجب نرم تر شدن سازه شده است.
با توجه به جمیع موارد عنوان شده بین سه طرح چینش دیوار برشی در یک سازه مشابه، طرح ۲ با چیدمان متقارن پیرامونی بعلت مقاومت مناسب در برابر پیچش و سختی قابل قبول برگزیده خواهد شد.
رعایت نکات کلی در جانمایی دیوارهای برشی
معرفی سه طرح چیدمان دیوار
مدل ۱: دیوارهای برشی متقارن در هسته مرکزی
مدل ۲: دیوارهای برشی متقارن پیرامونی
مدل ۳: دیوارهای برشی متقارن معکوس پیرامونی
مقایسه عملکرد مدلها
نتیجه‌گیری

با توجه به جمیع موارد عنوان شده بین سه طرح چینش دیوار برشی در یک سازه مشابه، طرح ۲ با چیدمان متقارن پیرامونی بعلت مقاومت مناسب در برابر پیچش و سختی قابل قبول برگزیده خواهد شد.

[۱] www.ijera.com/special_issue/AET_Mar_2014/CE/Version%20%202/G3538.pdf

[۲] www.esatjournals.net/ijret/2014v03/i09/IJRET20140309055.pdf

[۳] www.irjet.net/archives/V2/i4/Irjet-v2i440.pdf

منبع:://structech.ir/

  • مهندس علیرضا خویه

Blog950511 - Rigid Zone 000

در نرم افزار ایتبس با تعریف پارامتر Rigid Zone وضعیت ناحیه مشترک در محل اتصال اعضا مشخص می‌گردد. جهت نشان دادن اهمیت این پارامتر تاثیر تعریف شدن آن را در دو مدل و در دو حالت بررسی می‌کنیم. مدل اول یک قاب یک دهانه یک طبقه است با طول دهانه ۵ متر و ارتفاع ۳ متر که یک بار متمرکز ۱۰ تن در تراز تیر به آن وارد می‌شود. مدل دوم در واقع مشابه همان قاب می باشد که در ۴ طبقه مدل سازی شده  و یک بار ۱۰ تن در بالاترین نقطه به آن وارد می‌شود.

 

مدل ۱، حالت۱- بدون اختصاص Rigid Zone

blog 950510 Rigid Zone 001

شکل۱ – مدل ۱، حالت ۱

حداکثر تغییر مکان جانبی= ۱/۹۱۹mm

در حالت ۱ از مدل اول که در آن Rigid Zone تعریف نشده است، طول اعضا همان فاصله محور تا محور در نظر گرفته می‌شود و در بعضی از اعضا طول بیش از مقدار واقعی آن است. در این اعضا اولین ایستگاه برای مقدار لنگر ارائه شده در ناحیه مشترک قرار دارد.

 

مدل ۱، حالت۲-Rigid Zone  وجود دارد و Rigid Zone Factor= 0.5 می‌باشد

blog 950510 Rigid Zone 002

شکل۲ – مدل ۱ – حالت ۲

حداکثرتغییر مکان جانبی= ۱/۸۶۳mm

در حالت ۲، Rigid Offset در تیر با گزینه Auto تعریف شده و با توجه به Rigid Zone Factor که ۰/۵ در نظر گرفته شده نیمی از ناحیه مشترک تیر و ستون صلب است. در این اعضا اولین ایستگاه برای مقدار لنگر ارائه شده از لبه ستون شروع می‌شود.

همانطور که مشاهده می‌شود در حالت دوم علاوه بر اینکه تغییر مکان قاب کمتر شده حداکثر لنگر در تیر و ستون کاهش یافته است. یکی از عوامل کاهش میزان لنگر در تیر محل اولین ایستگاه نمایش لنگر می‌باشد که در حالت اول محل تقاطع محورهای تیر و ستون است و در حالت دوم محلی است که تیر در لبه ستون به آن متصل می‌شود.

در مدل ۲ همین روش در مورد یک قاب ۱ دهانه ۴ طبقه اجرا شده است تا تاثیر آن در ساختمان های بلندتر بهتر دیده شود.

 

مدل ۲ – حالت۱- بدون اختصاص Rigid Zone

در این حالت Rigid Offset اختصاص داده نشده است

blog 950510 Rigid Zone 003

شکل۳ – مدل ۲ – حالت ۱

حداکثرتغییر مکان جانبی= ۱۵/۹۸۳mm

 

مدل۲ – حالت۲-Rigid Zone  وجود دارد و Rigid Zone Factor= 0.5 می‌باشد

در حالت ۲، Rigid Offset در تیر با گزینه Auto تعریف شده و با توجه به Rigid Zone Factor که ۰/۵ در نظر گرفته شده است.

blog 950510 Rigid Zone 004

شکل۴ – مدل ۲ – حالت ۲

حداکثرتغییر مکان جانبی= ۱۴/۹۴۶mm

مقایسه قابهای ۴ طبقه نشان می د‌هد اختلاف بوجود آمده در نتایج تامل برانگیز است. مقدار تغییر مکان جانبی بیش از ۱  میلیمتر کاهش داشته است اما این اختلاف در مورد لنگرها زیادتر و تاثیر گذارتر می‌باشد بطوری که در بعضی موارد تا ۱t.m میزان لنگر کاهش داشته است.

بنابر آنچه گفته شد به نظر می‌رسد توجه به Rigid Zone و تعریف صحیح آن ضروری می باشد و البته مسلما تاثیر آن در ساختمان‌های بزرگتر چه به لحاظ دهانه یا تعداد طبقه بیشتر خواهد بود.

منبع ://structech.ir/
  • مهندس علیرضا خویه

برای تعریف دیوار برشی فولادی ابتدا دویا سه ورق فولادی از منوی Define > frame section با طول حدود 50 الی 60 سانت و ضخامت 3 تا 6 میلیمتر .بعد بیاید اون ستون ها و تیرهای دهانه مورد نظر رو انتخاب کنید و از منوی edit و گزینه divide frame تیرها وستون هارو به 6 الی 10 قسمت تقسیم کنید بعد با رسم فریم وانتخاب اون ورق تعریف شده در پنجره بازشده اون نقاط تقسیم شده رو از تیر به ستون به صورت مایل تعریف کنید برای هم به صورت یک طرفه میشه و هم به صورت دو طرفه که حالت ضربدری میشه..ولی بعد از طراحی ستون های دهانه دیوار فولادی بسیار قوی و با مقطع بزرگ در میاد واین به علت نیروی زیادیه که از ورق به ستون به دلیل بوجود امدن میدان های کششی پس کمانشی است

  • مهندس علیرضا خویه

دال انتقال Transfer Slab

مهندس علیرضا خویه | | ۰ نظر

Blog950519 - Transfer Slab 000

دال انتقال [Transfer Slab] یک صفحه ضخیم بتنی با سختی نسبتا زیاد است که در ساختمان‌های نسبتا بلند وظیفه انتقال بار طبقات روی خود را به سیستم زیر خود دارد. دلیل بکارگیری دال انتقال در یک ساختمان اغلب وجود تغییرات عمده در مختصات و تعداد ستون گذاری بین بخش بالایی و پایینی دال انتقال است. بطور مثال در ساختمان‌هایی که طبقات پایین آن پارکینگ یا طبقه همکف آن لژ مخصوص می‌باشد نیاز است که دهانه‌ها بزرگتر شوند یا حتی تمام ستونهای داخلی حذف گردد. بر این اساس در این مدل ساختمانها باید نیروهای بخش فوقانی اعم از ثقلی و جانبی توسط دال انتقال بصورت معقولی به بخش تحتانی منتقل گردد.
Blog950519 - Transfer Slab 001
اگر چه طراحی دال انتقال مانند سایر اعضای متداول سازه‌ای طراحی می‌گردد اما اضافه شدن آن در سازه بسیار چالش برانگیز می‌باشد. بطور معمول این المان در سازه‌های اجرا شده بار ۱۰ تا ۱۵طبقه روی خود را تحمل و منتقل می‌کند.
 مسئله اصلی محاسبه نیروهای وارد به دال می‌باشد مخصوصا برای دیوارها و ستونهایی که از تراز دال به پایین قطع می‌شوند. وقتی یک ستون روی دال قطع می‌گردد، از آنجایی که دال مانند فنر الاستیک عمل می‌کند، بار کمتری در آن ستون جریان می‌یابد. با کمتر شدن ضخامت دال انتقال، بار محوری چنین ستونهایی نیز کمتر می‌شود و در این حالت توزیع نیروها در ستونهای امتداد یافته تا پی، افزایش می‌یابد.
مورد دیگر در نظر گرفتن روش اجرا در مدلسازی است. در مدلسازی ۳ بعدی با تحلیل استاتیکی فرض بر این است که تمام بارها بصورت همزمان به کل سازه وارد می‌شود. در حالیکه در واقعیت بارها بصورت تدریجی با ساخته شدن کف به کف طبقات اعمال می‌گردد. برای مثال اگر تمام طبقات ساختمان تا لحظه آخر اجرا و گیرش نهایی بتن، مهار و شمع‌بندی شده باشد، نتایج تحلیل فوق دقیق خواهد بود.
در حالت دیگر دال انتقال بصورت خارج شده از سازه و مجزا مورد تحلیل قرار می‌گیرد که موجب نادیده گرفتن اثر باز توزیع نیروها در دال می‌گردد.
Blog950519 - Transfer Slab 002
در ادامه چند استراتژی مرسوم برای تحلیل دال انتقال ارائه می‌گردد:
 
در این روش اثر تغییر شکل دال روی باز توزیع نیروهای اعضا نادیده گرفته می‌شود. بعلاوه در این حالت دال بصورت مجزا از سازه خارج شده و بارگذاری می‌گردد و ساپورتهای زیر دال بصورت تکیه‌گاه‌های ساده مدل می‌گردد که موجب حذف اثر انعطاف‌پذیری ستونهای ساپورت شده و دیاگرام برش و خمش دال را از دقت خارج می‌سازد.
در این رویکرد تغییراتی در شدت بارهای متمرکز رخ نخواهد داد. در شکل زیر دو بار متمرکز میانی که ناشی از بارهای محوری ستونها می‌باشند، فارق از شرایط مرزی تحتانی خود ثابت خواهند ماند.
Blog950519 - Transfer Slab 003
طراحان از این روش به جهت سهولت و محافظه کاری بیشتر استقبال می‌کنند. اما باید در نظر داشت که نیروهای متمرکزی که توسط کاربر اعمال می‌گردد،  در اصل نیروهای داخلی ستونهای بالا بوده که مقدار آنها قویا تحت تاثیر سختی کل سازه می‌باشد. در مثال عددی حل شده با استراتژی فوق در شکل زیر مشاهده می‌گردد که واکنش تکیه‌گاه‌های میانی برابر شده است.
Blog950519 - Transfer Slab 004
در این روش کل سازه بهمراه دال انتقال بصورت یکپارچه مدل و بارگذاری می‌گردد. در شکل زیر نیروی محوری ستونهای بالای دال نمایش داده شده است. مطابق شکل ستونی که در زیر امتداد ندارد دارای نیروی کمتری شده و ستونهای ممتد طرفین نیروهای بیشتری را جذب کرده‌اند. نکته مهم این است که هر چقدر ضخامت دال انتقال کمتر شود تفاوت نیروهای حاصل از استراتژی اول با دوم شدیدتر می‌گردد.
Blog950519 - Transfer Slab 005
با مقایسه نتایج عددی می‌توان گفت استراتژی دوم دارای نتایج دقیق‌تر بوده که منتج به طرحی اقتصادی‌تر می‌گردد. همچنین هر چه دال انتقال ضخیم‌تر و صلب‌تر باشد، دقت نتایج استراتژی اول بالاتر می‌رود.
شایان ذکر است مقاله عنوان شده تنها با هدف آشنایی کلی طراحان با چنین سیستمی می‌باشد و باید توجه داشت که بکارگیری چنین سیستمی در ساختمان از منظر سازه‌ای طبق تجربه بسیار پر چالش بوده و فرآیند طراحی آن نیازمند برگزاری ورکشاپ‌های متعدد بین تمامی دیسیپلین‌های درگیر در طراحی پروژه می‌باشد.


  • نتیجه‌گیری


منبع:http://structech.ir/
  • مهندس علیرضا خویه

Rigid Zone و Panel Zone

مهندس علیرضا خویه | | ۰ نظر

blog950608 Rigid offset & panel zone 000

همانطور که می‌دانید در نرم افزار ایتبس Rigid Zone  و Panel Zone  جهت تعیین نحوه عملکرد اتصال تیر و ستون قابل تعریف می‌باشند. جهت بررسی میزان تاثیر این دو پارامتر یک قاب دو بعدی یک دهانه‌ مدل و یک بار جانبی معادل ۴۵۳۵kg در تراز تیر به آن وارد می‌نماییم سپس در چهار حالت مختلف Rigid Zone  و Panel Zone نتایج بررسی می‌گردد.

blog950411rigid offset & panel zone 001
شکل ۱ – مدل ۱
حداکثر تغییر مکان جانبی = ۰/۳۳۸cm
مدل ۱ ساده‌ترین حالت را نشان می‌دهد که در آن Panel Zone  و Rigid Offset تعریف نشده است. در این حالت شکل واقعی مدل لحاظ نشده است و با واقعیت تطابق ندارد. مقدار تغییر مکان زیاد و در حداکثر محافظه کاری قرار گرفت ولی لنگر دو انتهای تیر کم و در حداقل حاشیه اطمینان قرار گرفت. با توجه به بهینه نبودن این روش، مدلسازی حالت ۱ توصیه نمی‌شود.

blog950411rigid offset & panel zone 002
شکل ۲ – مدل ۲
حداکثر تغییر مکان جانبی = ۰/۲۶۴cm
در مدل ۲، Offset ها در تیر و ستونها کاملا صلب در نظر گرفته شده است. این نوع مدلسازی توصیه نمی‌شود زیرا در این حالت تغییر مکان به حداقل می‌رسد و از حد واقعی خود کمتر می گردد. همچنین میزان لنگر در دو انتهای تیر بیشترین مقدار را نشان می دهد که بیش از حد محافظه کارانه است.

حداکثر تغییر مکان جانبی = ۰/۳۸۶cm
در این مدل Rigid Offset اختصاص داده نشده است اما Panel Zone بر اساس مشخصات ستون تعریف شده است. این حالت در محل اتصال دارای انعطاف پذیری زیادی بوده که نتیجه آن تغییر شکل‌های بالا و غیر واقعی می‌باشد. همچنین در این حالت مقدار لنگر بدست آمده در دو انتهای تیر کم و غیر محافظه کارانه می‌باشد. بنابر این این نوع مدل سازی توصیه نمی‌شود.

blog950411rigid offset & panel zone 003
شکل ۳ – مدل ۳
حداکثر تغییر مکان جانبی = ۰/۳۲۵cm
در مدل ۴ هر دو مشخصه مورد نظر تعریف شده است. با اختصاص عدد ۱ به rigid zone factor در تیر و ستونها اتصال کاملا صلب تعریف شده است و panel zone بر اساس مشخصات ستون اختصاص پیدا کرده است. در این حالت شکل پذیری دقیق و صحیح می‌باشد و توصیه می‌شود در مدل سازیها از این روش استفاده شود زیرا به وضعیت واقعی نزدیک است و هم لنگر و هم تغییر شکل در محدوده معقولی قرار  می‌گیرند.

blog950411rigid offset & panel zone 004
شکل ۴ – مدل ۴

جدول ۱-  مقایسه نتایج مدل‌ها
blog950411rigid offset & panel zone 005
CIS طریقه مدلسازی بصورت مورد ۴ را توصیه می‌کند و همچنین نکات زیر را در این خصوص یادآور می‌شود:
اگر End Length Offset به جای پیش فرض برنامه که مبتنی بر اتصال می‌باشد، صفر در نظر گرفته شود نتیجه تغییر نمی‌کند با این تفاوت که مقدار لنگر در انتهای تئوریک تیر نمایش داده  می شود و نه در انتهای واقعی.
در اسکلت بتنی هیچگاه نباید Rigid Zone را برابر ۱ تعریف نمود. در این سازه ها عدد ۰/۵ برای Rigid Zone توصیه می‌شود. بدین شکل تنها نیمی از محدوده اتصال بصورت صلب در نظر گرفته می‌شود.
صلبیت فقط بر روی خمش (Axis-3) تاثیر گذار است و بر روی نیروی محوری و لنگر پیچشی اثر ندارد.

حالت ۱) Rigid Zone Factor= 0 و بدون Panel Zone

حالت ۲) Rigid Zone Factor= 1 و بدون Panel Zone

حالت ۳) Rigid Zone Factor= 0 و دارای Panel Zone

حالت ۴) Rigid Zone Factor= 1 و دارای Panel Zone

نتیجه گیری:

 

با مقایسه نتایج عددی می‌توان گفت استراتژی دوم دارای نتایج دقیق‌تر بوده که منتج به طرحی اقتصادی‌تر می‌گردد. همچنین هر چه دال انتقال ضخیم‌تر و صلب‌تر باشد، دقت نتایج استراتژی اول بالاتر می‌رود.

شایان ذکر است مقاله عنوان شده تنها با هدف آشنایی کلی طراحان با چنین سیستمی می‌باشد و باید توجه داشت که بکارگیری چنین سیستمی در ساختمان از منظر سازه‌ای طبق تجربه بسیار پر چالش بوده و فرآیند طراحی آن نیازمند برگزاری ورکشاپ‌های متعدد بین تمامی دیسیپلین‌های درگیر در طراحی پروژه می‌باشد.

 
 
 
 
 
 
منبع:http://structech.ir/

  • مهندس علیرضا خویه
 
بررسی آزمایشگاهی و تحلیل مهاربندهای BRB (کمانش تاب)
دانلود تز دکتری - مهاربندهای BRB 
  • مهندس علیرضا خویه

دانلود منوال و راهنمای Etabs

مهندس علیرضا خویه | | ۰ نظر
  • مهندس علیرضا خویه

عوامل مختلفی بر روی طیف های زلزله موثر می باشد و هدف ما،
بررسی نحوه ی تاثیر این عوامل بر روی طیف های زلزله می باشد.

مهمترین این موارد به شرح زیر می باشد:

1- نوع خاک منطقه

2- بزرگی زلزله (ریشتر)

3- مکانیزم نوع گسل

4- فاصله

5- مدت زمان

در این پروژه تاثیر چهار عامل اول را بر روی طیف های
پاسخ بررسی میکنیم

دریافت فایل

عنوان: بررسی پارامتر های مختلف بر طیف پاسخ زلزله
حجم: 1.16 مگابایت
توضیحات: بررسی پارامتر های مختلف بر طیف پاسخ زلزله

  • مهندس علیرضا خویه

ترکیب بارهای تشدید یافته

مهندس علیرضا خویه | | ۰ نظر

در یک قاب، ستون عنصر حیاتی است. با توجه به وجود نیروی محوری زیاد، کاهش ظرفیت خمشی آنها بایستی مورد توجه قرار گیرد. ستون‌ها بایستی برای حداکثر نیرویی که در حین زلزله دریافت می‌کنند، پایدار باشند. اگر چه آیین‌نامه‌های طراحی، این نیرو را به طراح می‌دهند، ولیکن تعیین این نیرو کار ساده‌ای نیست. به عنوان یک روش دست بالا، تعیین نیروهای محوری ستون، ناشی از حداکثر ظرفیت المان‌های جاری شونده، متصل به ستون می‌تواند یک روش مناسب باشد. در حین زلزله، در کل ارتفاع سازه، بطور همزمان، مفاصل خمیری تشکیل نمی‌شوند و استفاده از این روش منجره به جواب‌های دست بالا و محافظه کارانه‌ای خواهد شد. روش دیگر، استفاده از ترکیب بارهای تشدید یافته در طراحی ستون‌ها می‌باشد. در این روش، نیروی محوری ستون، ناشی از زلزله، در ضریب Omega0 که توسط آیین‌نامه‌ها داده شده (مثلاً این مقدار برای قاب‌های خمشی برابر 3 است) ضرب می‌شود. برنامه ETABS قادر است، ترکیب بارهای تشدید یافته را بصورت داخلی برای تمام ترکیب بارها (ترکیب بارهای پیش فرض و ترکیب بارهای ساخته شده توسط طراح) ایجاد نماید. متن راهنمای برنامه:


The axial compressive and tensile strengths are checked in the absence of any applied moment and shear for the amplified seismic load combinations (AISC SEISMIC B2, D1.4a(2), ASCE 12.4.3.2).
For LRFD provisions,
(1.2 + 0.2SDS)DL ± Ω0QE
(1.2 + 0.2SDS)DL ± Ω0QE + 1.0LL
(0.9 − 0.2SDS)DL ± Ω0QE

طبق گفته راهنمای برنامه، کاربر نیازی به ساخت ترکیب بارهای تشدید یافته نداشته و بصورت داخلی توسط برنامه در حین طراحی ایجاد می‌شوند:


Those combinations involving Ω0 are internal to the program. The user does NOT need to create additional load combinations for such load combinations.

از طرفی، ضابطه AISC360-10 (و مبحث دهم) برای کنترل تیر ضعیف- ستون قوی (در قاب‌های خمشی و با شکل‌پذیری ویژه) بصورت زیر است:

 

The following relationship shall be satisfied at beam-to-column connections:
ΣMpc*/ΣMpn*>1.0
ΣMpc*=the sum of the projections of the nominal flexural strengths of the columns (including haunches where used) above and below the joint to the beam centerline with a reduction for the axial force in the column. It s permitted to determine ΣMpc* as follows:
ΣMpc* = ΣZc(Fyc − Puc/Ag) (LRFD)
Ag = gross area of column.
Fyc = specified minimum yield stress of column.
Zc = plastic section modulus of the column.
Puc = required compressive strength using LRFD load combinations, including the amplified seismic load.

 

همانطور که دیده می‌شود، مقدار Puc (نیروی محوری ستون) هم در مبحث دهم و هم AISC341 برابر با مقدار نیروی تشدید یافته در نظر گرفته شده است. ولیکن برنامه ETABS مقدار Puc را براساس ترکیب بارهای معمولی تعیین نموده و آن را تشدید یافته نمیکند. 

  • مهندس علیرضا خویه