مهندسی عمران Civil Engineering | آموزش و دانلود PDF | AutoCAD , Etabs ,SAP2000

آموزش حامع مباحث مهندسی عمران و سازه | آموزش نرم افزارهای AutoCAD , Etabs ,SAP2000

مهندسی عمران Civil Engineering | آموزش و دانلود PDF | AutoCAD , Etabs ,SAP2000

آموزش حامع مباحث مهندسی عمران و سازه | آموزش نرم افزارهای AutoCAD , Etabs ,SAP2000

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دیوار برشی» ثبت شده است

دانلود فایل PDF

مطابق با مبحث9سال99

اسلاید های آموزشی محاسبات مربوط به طراحی دیوار برشی ویژه در نرم افزار Etabs بر اساس ضوبط مبحث نهم مقررات ملی ساختمان ویرایش سال 1399
تهیه کننده: دکتر داوود صفری

طراحی دیوار برشی ویژه مطابق مبحث9 سال 99
 
 
  •  SHEAR WALL_SAFARI [Etabs-SAP.ir].pdf
  •  5.76 مگابایت
  • مهندس علیرضا خویه

موارد مهم دستورکار تجهیز کارگاه و تخریب
پس از بازدید از ملک و بررسی موارد ذکر شده در گام چهاردهم بهترین زمان برای ابلاغ اولین دستورکار به مالک فرا می رسد. به دلیل حساس بودن و حادثه خیز بودن مرحلۀ تخریب، دقت در نگارش این دستورکار از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. از جمله نکات مهم این دستورکار عبارتند از :

1. استفاده از مجری ذیصلاح در کلیه مراحل خصوصاً تخریب و تسلیم کپی قرارداد وی به ناظر در اسرع وقت و همچنین کلیه قراردادهای پیمانکاران فرعی در هر مرحله و نیز استفاده از مسئول ایمنی(HSE) در صورت تشخیص مهندس ناظر به لزوم استفاده از آن.

2. تقاضای جمع آوری کنتور گاز توسط مامورین ذیربط و جابجایی علمک گاز در صورت تشخیص ناظر به لزوم جابجایی، و ایمن سازی کنتور های برق و آب و همچنین کابل‌های مخابرات و برق در صورت تشخیص ناظر توسط مأمورین ادارات مربوطه

  • مهندس علیرضا خویه

در مواردیکه در ساختمان با اسکلت فولادی از دیوار برشی بتنی استفاده می شود، موارد زیر رعایت گردد:

 

موارد مشترک مربوط به ستون های فولادی غیر محاط و محاط در بتن

  • عرض تیرهای واقع در داخل دیوار برشی، به نحوی در نظر گرفته شود که آرماتورهای قائم دیوار برشی بتوانند به راحتی از کنار آن عبور داده شوند (پهنای تیر، حداقل ۱۰ سانتی متر از ضخامت دیوار کمتر باشد).
  • توالی اجرا در نقشه ذکر گردد. گزینه اول اجرای همزمان سقف و دیوار بتنی و گزینه دوم اجرای بتن سقف پس از بتن ریزی دیوار می باشد. در صورتیکه بتن ریزی دیوار پس از اجرای سقف ها انجام می گردد لازم است که تیرها
  • مهندس علیرضا خویه

shell , membrane , Plate

مهندس علیرضا خویه | | ۰ نظر

معرفی انواع المانهای دوبعدی ( )shell , membrane , Plateو تفاوت آنها و معرفی انواع روشهای ممکن برای مدلسازی دال سقف و دیوارهای برشی و مقایسه روشها
اگر یک صفحه دو بعدی را به صورت membraneمدل کنید، این صفحه فقط دارای مولفههای نیرویی فعال داخل صفحه مثل نیروی محوری ( f11و )f22و برش داخل صفحه مثل f21خواهد بود و مشابه المان خرپا در المانهای میلهای، در لبههای خود نمیتواند لنگر خارج صفحه تحمل کند و اگر باری عمود بر سطح آن اعمال شود، نرم افزار خطای ناپایداری خواهد داد، بنابراین هر گره المان با رفتار ،membraneفقط درجات آزادی انتقالی داخل صفحه و لنگر راستای داخل صفحه (جمعا سه درجه آزادی) خواهد داشت و عملاً لبهها مفصلی خواهند بود، لازم به ذکر است این به این معنی نیست که المان membraneهیچگونه سختی ندارد، بلکه بدین معنی است که فقط سختی داخل صفحه، یعنی سختی محوری و سختی برشی (سختی داخل صفحه) خواهد داشت. مطابق منوال نرم افزار، اگر دیوارهای برشی با membraneمدل شوند، در داخل صفحه فقط برش و لنگر و نیروی محوری میگیرد و لنگر خارج صفحه دیوار صفر خواهد شد یعنی خمش دیوار حول محور ضعیف مفصلی فرض خواهد شد که فرض منطقی هست. هر چند طراحان برای مدلسازی دیوار برشی از المان shellاستفاده می کنند.

حال اگر یک المان دوبعدی را با المان پلیت مدل کنید، این المان فقط دارای مولفه های نیرویی خارج صفحه مثل خمش خارج صفحه و برش خارج صفحه ( )
m11,m22,m12,v13,v23خواهد بود و این یعنی، المان فقط سختی خارج از صفحه داشته و نیروی محوری نخواهد گرفت. این المان برای مدلسازی ورقها تحت خمش خارج صفحه مناسب است. (مشابه المان تیر در دسته المان های میلهای) المان کلی دیگر که ترکیب کلی دو رفتار ( membraneغشایی) و plateاست، هم نیروی محوری میگیرد و هم خمش و برش خارج صفحه میگیرد و حالت کلیتری نسبت به دو المان صفحهای دیگر دارد، اگر با المان شل دیوار یا دال رو مدل کنید دقیق تر از دو المان دیگر است و هر دو را پوشش میدهد. (مانند المان تیرستون در دسته المانهای میلهای) اما نکته آن است که وقتی مثلا سقف با رفتار shellمدل میشود، چون دارای سختی خمشی است، بین دال و تیرها انتقال نیروی خمشی برقرار میشود و سختی خمشی دال با سختی اعضای قاب جمع میشود و عملا سختی جانبی سازه افزایش می یابد و بار جانبی را نیز جذب مینماید، اما وقتی دال را با رفتار membraneمدل کنید، سختی خمشی دال هیچ مشارکتی با اعضای قاب مثل تیرها نخواهد داشت و هیچ انتقال نیروی خمشی بین تیر و دال برقرار نبوده و در هر گره اتصال دال به تیر، کل نیروی داخلی به تیر میرسد و سختی خمشی دال به سختی سازه اضافه نمیشود (مانند تیر های افقی دو سرمفصل در سازه و یا ستون های دو سر مفصل که سختی آنها با سختی مجموعه سازه جمع نمیشود).

اما سوالی که در اینجا به ذهن میرسد این است که پس چرا طراحان سقف رو با رفتار
membraneمدل می کنند؟
جواب این سوال به روش سنتی طراحی برمیگردد، در گذشته طراحان همواره بار سقف رو به اعضای قاب منتقل میکردند و سختی سقف رو از تحلیل حذف میکردند و بعد تعیین نیروی داخلی تیر با کل بار روی سقف، در طراحی نیز کل نیرو رو به مجموعه تیر و دال میدادند و مقطع رو تی شکل طراحی میکردند. کار آنها در طراحی تحت بار ثقلی درست به نظر میرسد اما واقعا دال در سختی جانبی سازه مشارکت نمیکند و نیرو جذب نمیکند؟
جواب این است که در دهه گذشته که ضوابط آییننامهها برای طراحی لرزهای دال برای نیروهای دیافراگمی داخل صفحه، توسعه نیافته بود، به طور سنتی فرض میشد که سقف بعد از جذب نیروی زلزله در زمانهای اولیه ترک بخورد و دوسرمفصل شود و مجددا بار آن به کل قاب برگردد. با این دید سختی خمشی سقف رو در نظر نمیگرفتند و سقف رو هم برای نیرهای زلزله داخل صفحه آن طراحی نمیکردند در حال حاضر هم همین کار را انجام میدهند (هر چند ممکن است روش صحیحی نباشد چون در آیین نامه های فعلی ضوابط طراحی مدونی برای طراحی
دیافراگم ارائه شده است.)


به عنوان نکته پایانی از این بحث، توجه داشته باشید اگر سقف را به صورت شیبدار مدل کنید (مثل رمپ،) حتی اگر سقف به صورت
membraneمدل شود باز هم نیروی جانبی را به علت سختی محوری خود مانند بادبند جذب خواهد کرد، بنابراین اگر نمیخواهید به عنوان سیستم باربر جانبی روی رمپ حساب کنید، باید سختی محوری آن را نیز صفر دهید. اما جالب است بدانید چون این رمپ ها برای نیروی محوری که در آن ها در واقعیت رخ میدهد، طراحی نشده اند. در زلزله های واقعی اولین جاهایی که آسیب میبینند پله ها و رمپ ها هستند.
بهتر است در طراحی رمپها، بر روی جذب نیروی لرزهای آن حساب کرده و آنها را طراحی لرزهای نمایید (البته متاسفانه آییننامههای فعلی ضوابطی مدونی برای رمپها ندارند) و یا با دادن جزئیاتی، نیروی محوری آن را در واقعیت آزاد نمایید.
حال به نکته دیگری میپردازیم، در نرم افزار سپ اگر سقف را با رفتار
membraneمدل کنیم، آیا انتقال بار سقف به تیرهای مجاورش با استفاده از روش نیم سازها (تئوری لولای گسیختگی) خواهد بود؟ یا از روش تحلیل الاستیک؟ کدام دقیقتر است؟ در ایتبس چطور؟ تفاوت دو نرم افزار در چیست؟
 
در نرم افزار سپ در صورتی که بخواهید بار گسترده سقف به روش لولاهای گسیختگی به تیرهای مجاور خود انتقال یابد، علاوه بر اینکه سقف را باید به صورت membraneو در هر چشمه بدون مش تعریف کنید، بایستی بار گسترده سقف را هم با استفاده از ابزار اعمال بار ( shell uniform to frameدر منوی assign/area )loadبه آن اعمال نمایید و نحوه انتقال بار را نیز در این حالت میتوانید یکطرفه یا دوطرفه تعریف نمایید. با این کار نرم افزار سختی خمشی دال را در نظر نمیگیرد و بار سقف را هم کلا با روش نیمسازها به تیر میدهد (و نه به نسبت سختی بین دال و تیر) مانند اینکه دال سقف اصلاً وجود نداشته و تاثیری بر تحلیل ثقلی ندارد، در این حالت هیچ گونه نیرویی به دال نمیرسد و چون کل نیروی موجود به تیر رسیده است، برای طراحی مقطع به صورت واقع بینانه تی شکل، کافیست نیروهای داخلی تیر را به تنهایی در نظر گرفته و برای طراحی مقطع مشترک تیر-دال استفاده نماییم (به طور متعارف، طراحان به طور محافظه کارانه نیروی داخلی حاصل را برای طراحی تیر به تنهایی بدون در نظر گرفتن اثر دال در افزایش ظرفیت در نظر میگیرند). اما اگر سقف را به صورت شل تعریف کنید و مش بندی هم انجام دهید و بار گسترده سقف را با ابزار shell uniformاعمال نمایید، در این حالت بار ابتدا روی دال در نظر گرفته میشود و با استفاده از تحلیل الاستیک، عکس العمل صفحه محاسبه میشود و بار گسترده اعمالی به تیرهای پیرامونی دال بدست می آید البته در این حالت مثلا لنگر خمشی تیر بسیار کمتر از حالت قبل خواهد شد چون نیرو به نسبت سختی بین دال و تیر تقسیم میشود و دال نیز بخشی از لنگر خمشی را میگیرد. در این حالت طراحی مقطع تی شکل تیردال باید با زدن section cutبر تیر و خواندن برآیند لنگر تیر و دال صورت گیرد. نکته جالب آنکه اگر دال را به صورت شل مدل کنیم ولی بار گسترده آن را با ابزار shell uniform to frameاعمال نماییم، بار سقف بدون استفاده از تحلیل الاستیک با روش نیمسازها به تیرهای مجاور دال انتقال می یابد و عملا بار ابتدا به تیر میرسد اما چون دال سختی خمشی دارد، در این حالت نیز بعد از تحلیل، بخشی از نیروهای داخلی تیر به دال انتقال می یابد و باز هم از حالت اول کمتر خواهد شد، برای طراحی تیر در این حالت به صورت تی شکل، باید با زدن section cutبرآیند نیروی داخلی دال و تیر در نظر گرفته شود. نتایج این روش با روش اول به لحاظ نیروی طراحی تیر، تقریبا یکسان خواهد شد فقط با این تفاوت که سختی خمشی دال در حالت سوم در سختی جانبی سازه وارد میشود و از بار جانبی هم سهم میبرد و باید دال نیز در این حالت به عنوان یک عضو لرزه بر طراحی لرزه ای شود.
 
جالب است بدانید در نرم افزار ایتبس فقط یک گزینه برای اعمال بار بر روی دال وجود دارد و آن هم shell uniformاست اما با توجه به اینکه فرض کمپانی تولید کننده نرم افزار، در این است که مهندسینی که با ایتبس کار میکنند به این مبانی واقف نیستند، به طور پیش فرض، نرم افزار ایتبس وقتی دال به صورت membrane مدل میشود، بار سقف را با روش نیم سازها یا یکطرفه توزیع میکند و به طور پیش فرض هم مش بندی نمی کند و وقتی هم که به صورت شل مدل میشود، بار سقف را با تحلیل الاستیک به تیرهای مجاور منتقل میکند و   حالت سومی که در سپ وجود داشت در ایتبس وجود ندارد، برای آنکه در حالت مدلسازی سقف به صورت شل کل بار سقف به تیر منتقل شود و دال سهمی نبرد (مشابه ،)membraneبه سختی خمشی دال ( )m11,m22,m12باید یک ضریب کوچک اعمال شود، با این کار، انتقال بار از سقف به تیرهای مجاور از روش نیم سازها نبوده و از روش الاستیک است و بعد از انتقال بار به تیرها نیز به علت آنکه سختی دال ناچیز است، کل نیروی داخلی به خود تیر میرسد. در این حالت نیز باید نیروی داخلی بدست آمده را برای طراحی مقطع ترکیبی تی شکل (دال-تیر) در نظر گرفت اما به طور محافظه کارانه، طراحان کل نیروی حاصله را به تیر میدهند (به تنهایی.) در حالت اخیر دال هیچ مشارکتی در جذب نیروی جانبی و سختی جانبی سازه نداشته و نیاز به طراحی لرزه ای ندارد، این روش معمولاً در مدلسازی دالهای کنسول بدون تیر (در سه لبه) که امکان استفاده از روش
توزیع دو طرفه یا نیمسازها و تعریف دال با رفتار
membraneنیست (ناپایدار است)، استفاده میشود.
امیدوارم این مطالب که حاصل بررسی عمیق بنده در نرم افزارهای مختلف در قالب مدلهای ساده و پیچیده و منوال نرم افزار است، مورد توجه دوستان قرار بگیرد. هر چند این نوشتار خالی از اشکال نیست.
منابع :
-مرجع آنالیز نرمافزارهای
CSI

 
نویسنده: محمد طالبی

  • مهندس علیرضا خویه

از نظر آیین نامه الزامی به اجرای تیر در داخل دیوار برشی نیست.
ولی به دلایل زیر محاسبین معمولا در داخل دیوار تیر را ترسیم و مدل می کنند و در اجرا نیز، اجرا می شود:
1- اگر در تراز طبقه در داخل دیوار تیر منظور نشود، آرماتورهای تیرهای "دهانه مجاور" دیوار برشی نمی توانند به صورت سراسری داخل دیوار ادامه یابند. در این حالت میلگردهای تیرهای دهانه مجاور باید در داخل المان مرزی دیوار قلاب شده و مهار شوند (به علت قطع تیر). در مواردی که تراکم میلگرد در داخل المان مرزی زیاد است، ممکن است مهار میلگرد تیر داخل المان مرزی بتن ریزی را با مشکل مواجه کند. اگر ضخامت دیوار برشی زیاد باشد (هم عرض تیر دهانه مجاور) در این حالت مشکلی پیش نمیاد.
2- در مواردی که ضخامت دیوار برشی کم است اتصال سقف بتنی به دیوار برشی ممکن است به خوبی انجام نشود. اجرای تیر به جهت مهیا کردن فضای بیشتر برای مهار میلگردهای سقف در داخل دیوار می تواند به اتصال مناسب دیافراگم سقف به دیوار کمک کند.
3- در دیوارهای برشی با ضخامت کم (و لاغری بالا) این تیرها همانند سخت کننده عرضی در تیرورق های فولادی به پایداری بیشتر دیوار کمک می کنند. و بنابراین توصیه می شود تیر داخل دیوار (در تراز طبقه) منظور شود.
بنابراین به طور کلی در دیوارهای برشی با ضخامت کم و متوسط توصیه می شود جهت اجرای مناسب سازه و ایجاد یکپارچگی تیرها اجرا شوند.
مدلسازی تحلیل و طراحی دیوار برشی در Etabs دیوار برشی بتنی در ایتبس مدلسازی تحلیل و طراحی دیوار برشی در Etabs دیوار برشی بتنی در ایتبس[/caption]

  • مهندس علیرضا خویه

قطع آرماتورهای دیواربرشی

مهندس علیرضا خویه | | ۰ نظر

Longitudinal reinforcement shall extend beyond the point at which it is no longer required to resist flexure by least 0.8ℓw, except at the top of a wall

قطع آرماتورهای قائم در دیوار برشی در مکانی است که دیگر به آنها نیازی نیست. قطع آرماتورهای دیوار برشی تا حدود زیادی شبیه به قطع آرماتورهای تقویتی در تیرها می‌باشد (دیوار را به عنوان یک تیر قائم تصور کنید). در بند 9-21-3-1-3 مبحث نهم نیز به این مورد اشاره شده است:
بند 9-21-3-1-3 مبحث نهم: میلگردها باید از محل مقطعی که وجودشان دیگر برای تحمل خمش لازم نیست بطول حداقل برابر با d یا 12 برابر قطر میلگرد هرکدام بزرگترند، ادامه داده شوند.
در این بند d عمق موثر مقطع می‌باشد. در دیوار برشی، عمق موثر برابر 0.8lw لحاظ می‌شود. مقدار 0.8lw نیز منطقی بوده و برای گسترش ترک‌های برشی قطری به سمت بالای دیوار است. در شکل زیر، تفسیر بند 18.10.2.3 از آیین‌نامه ACI318-14 نشان داده شده است. نکات مهم این بند که در شکل زیر نشان داده شده است، را می‌توان بصورت زیر خلاصه نمود:

Longitudinal reinforcement shall extend beyond the point at which it is no longer required to resist flexure by least 0.8ℓw, except at the top of a wall

. منظور از top of a wall، روی دیواری است که بالاتر از آن دیگر به تعدادی میلگرد نیازی نیست. منظور قسمت انتهایی کل دیوار نیست. به سبب آنکه مقدار لنگر در ارتفاع دیوار کم می‌شود، در مقاطعی از دیوار، نیازی به آرماتورهای طولی نبوده و می‌توان از آنها کاست. مقدار آرماتورهای مورد نیاز براساس لنگر ضریبدار (Mu) در هر مقطع از دیوار و مقایسه آن لنگر با ظرفیت خمشی مقطع دیوار تعیین می‌شود.
. میلگردهای a مقاومت طراحی مورد نیاز Phi*Mn را برای لنگر ضریبدار Mu فراهم می‌کند.
. اگر میلگردهای b قطع می‌شوند، به سبب اینکه در جایی هستند که احتمال جاری شدن وجود دارد (مقطع بحرانی) بایستی طول آنها از Ld (با لحاظ نمودن 1.25 برابر Fy) بیشتر باشد. همچنین میلگردهای b بایستی به میزانی بیشتر از 0.8lw از محلی که دیگر به آنها برای مقاومت خمشی نیازی نیست، ادامه داده شوند.
At locations where yielding of longitudinal reinforcement is likely to occur as a result of lateral displacements, development lengths of longitudinal reinforcement shall be 1.25 times the values calculated for fy in tension
. این روند برای بقیه آرماتورهای طولی نیز می‌تواند رعایت شود.

 
  • مهندس علیرضا خویه

فایل اکسل تعیین ضرایب اصلاح سختی خمشی و برشی دیوارهای برشی در سازه های بتن آرمه

Modified Crack coefficient of Shear Wall [ Etabs-SAP.ir ]
 
 

 

  • مهندس علیرضا خویه

سه روش برای طراحی دیوار برشی وجود دارد:
1-روشSimplified T , C روش تبدیل لنگر و نیروی محوری دیوار به دو ستون که به روش المان مرزی معروف است و بصورت دستی نیز قابل انجام است.در این روش میبایست حداکثر درصد فولادی کششی و فشاری المان های مرزی برای طراحی اجزای لبه ای برابر 0.03 همانند ستون های معمولی تعریف گردند.این روش با توجه به عدم در نظر گرفتن میانه دیوار برای تحمل لنگر وارده در طبقات در جهت اطمینان است.(جان تنها برش را تحمل مینماید)
2- روش Uniform Reinforcing که روش میلگرد گذاری یکنواخت است و دورتادو دیوار از یک میلگرد یکنواخت استفاده میشود و بیشتر برای دیوارهای مستطیلی که در دو لبه خود دارای ستون نیستند مناسب است.
3- General Reinforcing که در این روش با استفاده از Section Designer مقطع دیوار ساخته شده و به دیوار ها اختصاص داده میشود و سس طراحی یا کنترل برای هر نوع دیواری انجام میپذیرد.
حداکثر و حداقل درصد میلگرد قائم دیوار مطابق آیین نامه آبا به ترتیب 0.04 (با رعایت محل وصله=0.02 ) و 0.0025 میباشد.
کنترل المان مرزی:
طبق آیین نامه میتوان اجزای لبه ای را در محل هایی که تنش فشاری دیوار کمتر از 0.15 fc می شودقطع کرد.چنانچه این ضابطه رعایت نگردد میتوان ضخامت پوسته دیوار را افزایش داد.
برای مدل کردن اثر دیوار برشی در پی میتوانید از تیر عمیق که عمق آن برابر ارتفاع دیوار و عرض آن هم ضخامت دیوار است استفاده کنید.لازم به ذکر است درصورت شبکه بندی دیوار برشی در Etabs با انتقال نتایج به Safe برنامه یکسری تیر عمیق به ارتفاع دیوار و عرض آن در محل دیوار برشی ایجاد و نیروهای دیوار را در محل گره های محل شبکه بندی دیوار منتقل میکند

  • مهندس علیرضا خویه

استفاده از سیستم دیوار برشی بتنی در سازه فولادی مزایای فراوانی دارد از جمله این که باعث کاهش ابعاد مقاطع فولادی شده و طرح را اقتصادی تر می کند و درضمن شکل پذیری خوبی نیز به سازه می دهد.

ولی به دلیل سختی در اجرا و آشنا نبودن طراحان و مجریان به این سیستم عالی، باعث شده که کمتر چنین سازه هایی طرح و پیشنهاد شوند. در فایل آموزشی بسیار مفیدی که در پایین برای دانلود قرار داده شده است، درباره ی نحوه ی طراحی دیوار برشی بتنی در ساختمان فولادی ، به همراه ارائه ی نکات اجرایی و نحوه ی آرماتوربندی دیوار به ستون ها، توضیحات جامعی ارائه شده است.


حجم فایل: 4 مگابایت
تعداد صفحات: 14
منبع: Etabs-SAP.ir

  • مهندس علیرضا خویه

دیوار برشی در کنار بازشو

مهندس علیرضا خویه | | ۰ نظر

چرا توصیه می شود دیوار برشی در کنار بازشو ها نباشد؟ 

نیروهایی که به دیوارهای برشی وارد می شوند :

به طور کلی دیوار های برشی تحت نیروهای زیر قرار می گیرند :
1-نیروی برشی متغیر که مقدار آن در پایه حداکثر می باشد .
2-لنگر خمشی متغیر که مقدار آن مجددا در پای دیوار حداکثر است و ایجاد کشش در یک لبه ( لبه نزدیک به نیروها و فشار در لبه متقابل می نماید ) با توجه به امکان عوض شدن جهت نیروی باد یا زلزله در ساختمان ، کشش باید در هر دو لبه دیوار در نظر گرفته شود.
3-نیروی محوری فشاری ناشی از وزن طبقات که روی دیوار برشی تکیه دارد .

اگر بخواهیم از نظر انتقال و توزیع نیروی زلزله به این موضوع نگاه کنیم، میبینیم که وظیفه توزیع نیرو و انتقال نیرو به عهده اتصال دیوار برشی و دیافراگم سقف میباشد. منطقی است که مسیر انتقال نیروی زلزله به این شکل هست که پس از ورود انرژی زلزله به سازه دیوار ها وظیفه استهلاک انرژی رو دارن ، این استهلاک انرژی به این گونه هست که دیوار باید جذب انرژی خوبی داشته باشد تا به وسیله اتصال بین دیافراگم و سقف این انرژی از طریق دیافراگم به تیرها و سپس از طریق ستون و دیوار به زمین منتقل میشود.

اتصال مناسب سقف و دیوار ضامن جذب انرژی خوب توسط دیوار هست. حال فرض کنید دیوار اتصال مناسبی با سقف نداشته باشد نیروی ناشی از تغییر مکان که از سقف به دیوار میرسد بسیار کم است و دیوار وظیفه خود را بدرستی انجام نمیدهد، در این صورت استهلاک انرژی خوبی در سازه بوجود نمی آید و عملا دیوار ها در جذب انرژی زلزله به مقداری که باید سهیم باشد ، نمیتواند این انرژی زلزله را دریافت کند و بع زمین منتقل کند و عملا این عدم جذب انرژی تاثیر بدی بر روی دیافراگم سقف خواهد داشت.

در چنین مواردی ما نیاز به جمع کننده هایی در مسیر دیواد نیاز پیدا میکنیم که واسطه این بشوند که انرژی زلزله به دیوارها برسند (که باید لزوم یا عدم لزوم استفاده آن برسی شود. استفاده از جمع کننده ها هم بستگی به شرایط سازه و نحوه استفاده و دیواربرشی با قاب خمشی به طور همزمان دارد ) و سازه از نظر جذب و استهلاک انرژی به مشکل بر نخورد.

در صورت استفاده از دیوار برشی، برای انتقال بار از دیافراگم سقف به دیوار برشی باید آرماتور دوخت مورد نیاز با عملکرد برش اصطکاکی طبق بخش 9-12-13 برای نیروهای انتقالی دیافراگم که از بخش 6-7-2-7 محاسبه می شود طراحی گردد. این نکته باید در مورد دیوار هایی که به علت قرار گرفتن در کنار بازشو های سقف، اتصال کامل به دیافراگم ندارند به طور ویژه بررسی شود. توصیه می شود اصولا از کاربرد دیوار های برشی در کنار بازشو های سقف اجتناب گردد.

مجتبی شیری - به نقل از کانال محاسبات سازه

  • مهندس علیرضا خویه