مهندسی عمران Civil Engineering | آموزش و دانلود PDF | AutoCAD , Etabs ,SAP2000

آموزش حامع مباحث مهندسی عمران و سازه | آموزش نرم افزارهای AutoCAD , Etabs ,SAP2000

مهندسی عمران Civil Engineering | آموزش و دانلود PDF | AutoCAD , Etabs ,SAP2000

آموزش حامع مباحث مهندسی عمران و سازه | آموزش نرم افزارهای AutoCAD , Etabs ,SAP2000

تفسیر بند 3-5-6 آیین نامه 2800 ویرایش 4
در ساختمان‌های با اهمیت خیلی زیاد و زیاد، با هر تعداد طبقه و یا در ساختمان‌های بیشتر از 8 طبقه از روش جذر مجموع مربعات برای تعیین درز انقطاع استفاده شود. در صورت عدم وجود مشخصات سازه مجاور، 70% مقدار تغییر مکان واقعی طرح در نظر گرفته شود.
برای ساختمان‌های 8 طبقه و کمتر میزان درز انقطاع پنج هزارم ارتفاع سازه در نظر گرفته شود.
اگر سازه مورد طراحی ما از سازه همسایه کوتاهتر باشد، بایستی 70% مقدار تغییر مکان واقعی طرح در تراز بام ملاک قرار گیرد. در صورتی که سازه مورد طراحی ما از سازه همسایه بلندتر باشد، بایستی 70% مقدار تغییر مکان واقعی طرح در تراز بام همسایه ملاک قرار گیرد. اما به سبب اینکه نمی‌توان ارتفاع سازه همسایه را در آینده گارانتی نمود (ممکن است در آینده سازه کناری تخریب و سازه جدیدی با ارتفاع بیشتر ساخته شود) بنظرم همیشه بایستی مقدار تراز بام سازه خودمان را ملاک این درز انقطاع قرار دهیم. برای تعیین این جابجایی هم خیلی فرقی ندارد که آن را از ترکیب بارها حاصل نماییم یا حالات بار. بیشترین جابجایی سازه ناشی از بارهای زلزله است لیکن جابجایی حاصل از بارهای ثقلی معمولا بسیار ناچیز است، مگر سازه دارای نامنظمی زیادی باشد. شاید درست‌تر آن باشد که تحت ترکیب بار 1.2D+L+E این جابجایی دیده شود ولی اختلاف آن با حالتی که تحت حالت بار زلزله E به تنهایی دیده شود بسیار ناچیز است.
https://etabs-sap.ir/%d8%af%d8%b1%d8%b2-%d8%a7%d9%86%d9%82%d8%b7%d8%a7%d8%b9-%d8%af%d8%b1-etabs/
 
@AlirezaeiChannel
  • مهندس علیرضا خویه

دانلود اسلایدهای آموزشی بهسازی و مقاوم سازی سازه ها
دکتر سرو مقدم
پژوهشگاه زلزله
 

تعداد اسلایدها: 246
حجم فایل: 16.2 مگابایت

  • مهندس علیرضا خویه
مکان تراز پایه کجاست؟
« تراز پایه، بنا به تعریف، به ترازی در ساختمان اطلاق می‌شود که در هنگام وقوع زلزله، ازآن تراز به پایین حرکتی در ساختمان نسبت به زمین مشاهده نشود. این تراز معمولاً در تراز سطح فوقانی شالوده در نظر گرفته می‌شود، ولی در مواردی که در قسمت اعظم محیط زیرزمین، دیوارهای حایل بتن مسلح وجود دارد و این دیوارها با سازه ساختمان یکپارچه ساخته می‌شوند، تراز پایه در تراز نزدیکترین کف ساختمان به زمین کوبیده شده اطراف ساختمان در نظر گرفته می‌شود. مشروط بر آن که دیوارهای حایل تا زیر این کف ادامه داده شده باشد.»
برای بالا آوردن تراز پایه در ETABS توزیع بارجانبی را از تراز مورد نظر به بالا در نظر می‌گیریم. بدین صورت که از مسیر Define menu > Load Patterns بعد از ساختن بار زلزله بر روی Modify Lateral Load کلیک نموده و در پنجره Seismic Load Pattern - User Defined و در بخش Story Range برای Bottom Story طبقه‌ای که قرار است توزیع نیروهای زلزله از آن به بالا انجام شود را انتخاب نموده و برای Top Story بالاترین تراز.
برای بالا آوردن تراز پایه باید به نکاتی توجه نمود:
1- حتما باید در اطراف دیوار حائل خاک کوبیده شده باشد. این شرط در اکثر سازه‌های شهری برقرار نیست.
2- مطابق شکل شماره یک، اگر دیوار حائل خود دارای بازشوهای زیادی باشد، تراز پایه را نمی‌توان بالا آورد.
3- در صورتی مطابق شکل شماره دو، در بخش بالایی نیز دیوارهای عمده سازه‌ای داشته باشیم هم نمی‌توان تراز پایه را بالا آورد.
4- در صورتی که دیافراگم ترازی که می‌خواهیم تراز نیروهای زلزله را تا آن بالا بیاوریم ضخامت و صلبیت مناسبی نداشته باشد، نیز نمی‌توان تراز پایه را بالا آورد.
5- در خیلی از موارد استفاده از بند 3-3-5-9 ترکیب سیستم‌ها در ارتفاع (حالت خاص) را می‌توان جهت استفاده از بالا آوردن تراز پایه استفاده نمود. در ساختمانهایی که سختی جانبی قسمت فوقانی، بطور قابل ملاحظهای کمتر از سختی جانبی قسمت تحتانی بوده و شرایط زیر موجود باشد:
* قسمت بالایی سازه نرم‌تر از قسمت تحتانی آن باشد،
* میانگین سختی قسمت پایینی 10 برابر میانگین سختی قسمت بالایی باشد.
* دوره تناوب کل سیستم بیش از 1/1 برابر دوره تناوب قسمت بالایی نباشد. (در 2800 اشتباهاً عبارت «باشد» ذکر شده است.
نیروهای جانبی را میتوان بصورت زیر و در دو مرحله تعیین نمود:
ابتدا قسمت بالایی بطور مجزا با پای گیردار تحلیل شده و سپس نیروهای عکسالعمل سازه فوقانی که در نسبت نسبت Ru/Rho قسمت فوقانی به Ru/Rho قسمت تحتانی ضرب شده اند باید به مدل سازه قسمت تحتانی اضافه شوند.

وجود بازشو عمده در دیوارهای برشی بالا. در این حالت نمی‌توان تراز پایه را بالا آورد.
 

وجود بازشو عمده در دیوار حائل. ر این حالت نمی‌توان تراز پایه را بالا آورد.
 
منبع: کانال دکتر علیرضایی @AlirezaeiChannel
  • مهندس علیرضا خویه
طبق تعریف بند 1-7-1 استاندارد 2800، نامنظمی پیچشی در حالتی که پیچش تصادفی وجود دارد (با احتساب Aj=1.0) تعیین می‌شود. بطور کلی در هر جهت سه نیروی زلزله اعمال می‌شود که دو تا از این نیروها در هر جهت دارای خروج از مرکزیت مثبت و منفی و سومی بدون خروج از مرکزیت (در مرکز جرم) اعمال می‌شود. طبیعتاً نیروی زلزله‌ای که در مرکز جرم قرار داده شده، اثری به مراتب کمتر از دو حالت زلزله با خروج از مرکزیت دارد. برای زلزله‌ای که بدون خروج از مرکزیت باشد، حتی با وجود نامنظمی نیازی به اعمال ضریب بزرگنمایی نیست ولیکن برای حالت‌های زلزله با خروج از مرکزیت بایستی Aj اعمال شود.
 
نکته بعدی اینکه می‌توانید اصلا در طراحی از زلزله بدون خروج از مرکزیت صرف نظر کنید، ولی در برخی جاها مثل اعمال ضابطه 100-30 نیاز به زلزله بدون خروج از مرکزیت است. در این حالت برای اعمال مولفه 30% نیروی زلزله، نیازی نیست که این مولفه با خروج از مرکزیت اعمال شود (پاراگراف آخر بند 3-1-4 از استاندارد 2800 را ملاحظه نمایید).
  • مهندس علیرضا خویه
تعیین زمان تناوب سیستم های کنسولی:
استاندارد 2800 در جدول 3-4 نوع سیستم کنسولی را شامل سازه های فولادی یا بتن آرمه "ویژه" قید کرده و در تعیین زمان تناوب بند پ از 3-3-3-1 اشاره کرده سایر سیستم ها به غیر از سیستم کنسولی از رابطه زیر استفاده شود:
T=0.05H^0.75
در ASCE7 در Table 12.12-1 سیستم کنسولی بتنی و فولادی به 5 نوع زیر تقسیم کرده است:
1-سیستم ستون کنسولی ویژه فولادی
2-سیستم ستون کنسولی معمولی فولادی
3- قاب خمشی ویژه بتن آرمه
4- قاب خمشی متوسط بتن آرمه
5- قاب خمشی معمولی بتن آرمه
در قسمت تعیین زمان تناوب با توجه به جدول 12.8-2 :
رابطه تعیین زمان تناوب قاب خمشی بتن آرمه به صورت زیر است:
T=0.0466H^0.9
این رابطه همان رابطه 3-3 استاندارد 2800 است.
برای سیستم های "ستون فولادی کنسولی" (ویژه یا معمولی) زمان تناوب از رابطه زیر تعیین تعیین گردیده است:
T=0.0488H^0.75
این رابطه همان رابطه 3-5 استاندارد 2800 است که قید شده زمان تناوب سایر سیستم ها به غیر از سیستم کنسولی از آن رابطه تعیین خواهد شد.
نتیجه: اگر سیستم کنسولی بتن آرمه باشد باید از رابطه 3-3 جهت تعیین زمان تناوب استفاده کرد و اگر سیستم کنسولی ستون فولادی باشد باید از رابطه 3-5 استفاده نمود.
رابطه 3-3 استاندارد 2800
T=0.05H^0.9
رابطه 3-5 استاندارد 2800
T=0.05H^0.75
  • مهندس علیرضا خویه
ترکیب سیستم‌ها در ارتفاع در آیین‌نامه گفته شده و نمی‌توان محدودیت فراقانونی برای طراح ایجاد نمود. لیکن بایستی به برخی از ملاحظات و الزامات این بند توجه شود. مثلا آیین‌نامه ASCE7-10 برای حالتی که در بند 3-3-5-9-1 (حالتی که ضریب رفتار قسمت پایینی کمتر از قسمت بالایی باشد) و در حالتی که در بخش بالایی قاب خمشی با شکل‌پذیری زیاد استفاده شده و بخش پایینی مثلا مهاربندی شده باشد، که در واقع سختی پایین نسبتاً زیادتر است، در برخی طبقه ‌بندی‌های لرزه‌ای (طبقه‌بندی‌های D به بالا) محدودیت‌هایی را قرار داده و عملا اجازه استفاده از روش ترکیب سیستم‌ها در ارتفاع را نمی‌دهد.

ASCE7-10
12.2.5.5 Special Moment Frames in Structures Assigned to Seismic Design Categories D through F
For structures assigned to Seismic Design Categories D, E, or F, a special moment frame that is used but not required by Table 12.2-1 shall not be discontinued and supported by a more rigid system with a lower response modification coefficient, R, unless the requirements of Sections 12.3.3.2 and 12.3.3.4 are met. Where a special moment frame is required by Table 12.2-1, the frame shall be continuous to the base.

@AlirezaeiChannel

  • مهندس علیرضا خویه
در ارتباط با این خطا، به دو نکته توجه کنید:
1- نام فایل یا مسیر نگهداری آن در پوشه‌ها را با نامی فارسی ذخیره نکنید.
2- این خطا معمولا به سبب حذف آرماتورهای پیش فرض برنامه ایجاد می‌شود. در ETABS 9.7.4 از مسیر Options menu > Preferences > Reinforcement Bar Sizes اقدام نموده و روی دکمه Reset to Default کلیک نمایید تا آرماتورهای پیش‌فرض حذف شده قرار داده شوند.
  • مهندس علیرضا خویه

کنترل دریف تحت زلزله استاتیکی معادل صحیح است یا زلزله ی دینامیکی؟

هر دور روش درست است ولی در صورتی سازه منظم باشد به دلیل همپایه سازی برش پایه با ضریب ٠.٨٥ و ٠.٩ احتمالا دریفت تعیین شده از زلزله دینامیکی کمتر از دریفت استاتیکی باشد و سازه سبک تر شود.
‎برخی همکاران نیز معتقدند که دریفت خوانده شده از زلزله دینامیکی قابل اعتماد نیست و به دلیل ترکیب مودها مخصوصا در سازه های نامنظم دریفت را بیشتر تعیین میکند به این دلیل نیروهای زلزله دینامیکی را خوانده و در جعبه load pattern الگوی بار جدید تعریف کرده و با استفاده از گزینه user load نیروی دینامیکی را به صورت استاتیکی به سازه اعمال میکنند. که این روش تقریبی است.

‎توجه شود:
‎که این روش دوم فقط به صورت تقریبی دریفت زلزله دینامیکی را تخمین خواهد زد و نمیتواند دریفت زلزله دینامیکی را ارائه کند.

‎نتیجه: توصیه میشود دریفت تحت زلزله دینامیکی قرائت و کنترل شود.

  • مهندس علیرضا خویه
پریود سازه های ترکیبی در ارتفاع با متوسط وزنی زمان های تناوب قسمت تحتانی و فوقانی بدست می آید.
رابطه به صورت زیر است:
T=(H1*T1 + H2*T2) / (H1+H2)
‏T: زمان تناوب سازه ترکیبی در ارتفاع.
‏H1: ارتفاع سازه در قسمت تحتانی.
‏T1: زمان تناوب سازه قسمت تحتانی.
‏H2: ارتفاع سازه در قسمت فوقانی.
‏T2: زمان تناوب سازه قسمت فوقانی.
 
 
http://etabs-sap.ir/2800-combining-seismic-resisting-systems/
  • مهندس علیرضا خویه

تفسیر بند 9-15-4-2-5 مبحث نهم

مهندس علیرضا خویه | | ۰ نظر
بند 9-15-4-2-5 قید می‌کند، آرماتورهای طولی خم شده را تنها در سه چهارم طول ناحیه مورب متقارن به مرکز آنها، می‌توان به عنوان آرماتور برشی موثر تقلی نمود. فاصله این آرماتورها باید طوری انتخاب شود که ضابطه بند 9-15-6-4-2 در طولی معادل سه چهارم طول ناحیه مورب (متقارن نسبت به مرکز) میلگردها) عملی گردد.
تفسیر بند: منظور آن است که تنها 0.75 فاصله بین آرماتورهای خمشی تیر را می‌توان ملاک قرار داد. در واقع حداکثر 0.75(d-d’) بایستی در نظر گرفته شود. این عرض موثر در شکل زیر نشان داده شده است. در این شکل طول موثر آرماتور طولی خم شده برابر
0.75(d-d’)/(sin 45)=0.75(1.414)*(d-d’)=1.06(d-d’)
است. بخش دوم این بند به این معنی است که مطابق شکل زیر فاصله این آرماتورهای طولی خم شده به Smax محدود شود. فاصله حداکثر Smax برابر تصویر افقی این طول موثر است. بنابراین:
Smax=1.06(d-d’)*cos 45=0.75(d-d’)
 

 
منبع: کانال دکتر علیرضایی
  • مهندس علیرضا خویه